گزیده ای از عمار .....
قطعهای از بهشت (خاطراتی درباره شهدا)
امروز با: امام خامنه ای
درس اخلاق امام بعد از فتح خرمشهر
خرمشهر وقتی آزاد شد، خب، خیلی پیروزی بزرگی بود -آنهایی که درست یادشان هست، سال 61- خیلی کار عظیمی بود؛ هم از لحاظ سیاسی مهم بود، هم از لحاظ نظامی بسیار پیچیده و مهم بود، هم از لحاظ اجتماعی و نگاه عمومی و در دل مردم، چقدر مهم بود و تأثیر داشت. از همه جهت کار عظیمی بود. همه از جاهای مختلف آمدند. من آن وقت رئیسجمهور بودم. آقایان رؤسای جمهور چندین کشور -شش یا هفت تا کشور- آمدند این جا با ما ملاقات کردند و صریحاً به ما گفتند که الآن دیگر وضع شما با گذشته فرق میکند؛ بعد از این فتح بزرگی که انجام گرفت. یعنی اینقدر ابعاد داخلی و خارجی این حادثه عظیم بود. امام واقعاً یک معلم بود. امام یک معلم اخلاق بود. تا این حادثه عظیم، با این عظمت، با این حجم پیدا شد، از همان ساعت اول تو خیابان اثرش در روحیه مردم فهمیده شد، امام فوراً درد را احساس کرد، درمانش را بلافاصله داد: «خرمشهر را خدا آزاد کرد». این معنایش این بود که فرماندهان مسلحی که این همه سختی کشیده بودند، این همه رنج برده بودند، آن خون دلها را خورده بودند، چقدر شهیدهای خوب و بزرگ ما را در همین فتح بیتالمقدس دادیم، بر اثر این همه مجاهدت، حالا این کار بزرگ انجام گرفته، اینها مغرور نشوند. سیاسیونی که در مسند قدرت نشستهاند، از این پیروزی بزرگی که در عرصه سیاسی برایشان پیدا شد، بر اثر این حادثه مغرور نشوند: «و ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی».