تهدید نرم
برای شناخت ماهیت آنچه که از آن به مجموعه «تهدیدات نرم» بر انسجام ساختاری و اهداف امنیت ملی هر کشوری یاد می شود، ناگزیر باید از شناخت مفهوم «قدرت نرم» در برابر ابزارهای متعارفی تر اعمال قدرت آغاز کرد.
در گذشته و به هنگامی که قدرت نظامی و توان اقتصادی تا حد زیادی قابلیت نگاشت به سایر جنبه های کسب استیلاء بر رقبا در عرصه بین المللی را داشته و می توانست آن ها را وادار به بروز رفتارهایی سازگار با اهداف امنیت ملی یک کشور دیگر کند، طرف قدرتمند تر با توسل مستقیم به این دو ابزار اعمال قدرت، گزینه ای جز تسلیم و تن دادن به خواسته ها را در برابر طرف ضعیف تر قرار نداده و در موارد نادر که با مقاومت و عدم تمکین مواجه می گردید، با استفاده از زور که با تبدیل مستقیم توان اقتصادی به کالای نظامی به راحتی نیز تقویت می شد،بقای فیزیکی رقیب را به مخاطره جدی می انداخت. با پیچیده تر شدن نوع مناسبات جهانی و افزایش تعداد پارامترهای دخیل در محاسبات امنیت ملی کشورها، این روش اعمال قدرت که در طول این نوشتار از ابزارهای آن به عنوان «ابزارهای متعارفی قدرت» یاد می شود، تا حد زیادی ارجحیت خود را از دست داده و طی فرآیندی که بی شباهت به گونه ای «دگردیسی در ماهیت قدرت» نمی باشد، زمینه را برای ظهور نوع متمایزی مبتنی بر اعمال فشار بر رقبا برای تعقیب داوطلبانه اهداف سیاست خارجی یک واحد سیاسی- جغرافیایی دیگر از راه خلق جاذبه نسبت به این اهداف یا مقدماتی که پذیرش آن ناگزیر به بروز الگوی رفتاری منتج به این اهداف می گردد، فراهم ساخته است. از این وجهه اعمال قدرت که علی رغم داشتن سابقه تاریخی طولانی، به تازگی مورد «توجه فعال» طراحان چارچوب سیاست خارجی و نوع تعامل کشورها در قلمرو روابط بین الملل قرار گرفته و موجب تحول در چگونگی طی روند دست یابی به اهداف امنیت ملی شده است، با عنوان «قدرت نرم» یاد می گردد.