سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ترسیم شاخص ......!؟

گزیده ای از نشریه عمار......

با عرض پوزش از عدم انتشار نشریه عمار در مورخه های 25ام و25ام اردیبهشت ماه

مجمع روحانیون؛ حمایت از افراطیون و انتقاد از افراطیگری!

هر روز خبر جدیدی از نتایج رایزنی‌های جریان محرک آشوب‌های پس از انتخابات می‌رسد. مجمع روحانیون که مدتی است قصد دارد با به دست گرفتن رهبری جریان فتنه‌گر، انسجام را به این مجموعه بازگرداند، اخیرا در جلسه‌ای تصمیم گرفته است، ‌ضمن کم کردن شیب انتقادات نسبت به عملکرد موسوی و کروبی اجازه تحرک رادیکالی را به آن‌ها بدهد و حتی به نوعی آنها را مورد حمایت قرار دهد، تا نظام را به مماشات در قبال تأیید صلاحیت مهره‌های دیگر خود متقاعد کند.

رایزنی‌های این گروه به محوریت یک مسئول عالی اجرایی سابق و نیز فردی که به مرد خاکستری مشهور شده است به نتایج دیگری از این قبیل ره یافته است:

  1.  اگر ما در انتخابات شورای شهر شرکت نکنیم مرگ اصلاحات را امضا کرده‌ایم.
  2.  مشارکت در شورای شهر به معنای اعتماد به نفس و اعتماد دادن به حامیان است.
  3. حضور در شورای شهر تمرین برای حضور در مجلس شورای اسلامی است.
  4.  شرکت در انتخابات شوراها این پیام را منتقل می‌کند که هنوز جریان سبز نمرده و ما باید با استفاده از رادیکالیسم آن‌ها نظام را به کنار آمدن با خود متقاعد کنیم.
  5.  باید بیشترین سرمایه گذاری را روی شورای شهر تهران انجام دهیم چون تهران ویترین کشور است.
  6.  باید از پتانسیل مراجع و علما در جهت حذف حاکمیت استفاده کنیم.
  7.  باید سپاه و بسیج را به عنوان نیروی خشن در جامعه مطرح کنیم.

اعضای مجمع روحانیون در عین حال سعی دارند در سطح افکار عمومی وجهه افراطی مربوط به عملکرد پس از انتخابات خود (‌مثل دعوت مردم به راهپیمایی غیر‌قانونی و طرح اتهام دروغ تقلب در انتخابات، همسویی با جنگ روانی غرب و ....)‌ راترمیم کنند.

مجید انصاری عضو این مجمع با مطرح کردن وجود افراد افراطی در بین اصولگرایان و نیز اصلاح‌طلبان، به اصولگرایان رهنمود داده است: «اصولگرایان باید بیش از اصلاح‌طلبان از هویت و حیثیت خود در برابر این جریان از دید من مشکوک و خطرناک، دفاع کنند.»(!)

 در همین حال سران فتنه به یک رفتار تهاجمی روی آورده‌اند. تقاضای علی‌زاده طباطبایی وکیل خاتمی برای جلب مدیر مسئول کیهان به منظور پاسخگویی به شکایت خاتمی و علی رضا بهشتی نمونه‌ای از این رویکرد است. کیهان این گونه تقاضا‌ها و اجیر کردن ده‌ها وکیل برای آن را پیشدستی برای پوشاندن جرایم خود دانسته و اعلام کرده است: «از دادگاه‌های مذکور به عنوان فرصتی برای روشنگری افکار عمومی استقبال می‌کند و صد البته در این میان از فرصت طلبی وکلای ویژه هم بی‌خبر نیست.»

خبر حاشیه‌ای دیگر از قصد فتنه‌گران برای سوء استفاده از نهادهای قانونی کشور حکایت دارد. در روزهای اخیر در حالی که سایت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام خبر ملاقات زندانیان آزاد شده و اعضای دو گروه غیر‌قانونی مشارکت و مجاهدین با وی را منتشر کرده بود، روابط عمومی این مجمع خبر مزبور را تکذیب کرد. این گونه موضوع‌ها نگرانی از تلاش عناصر فتنه‌گر برای نابسامان کردن نهاد قانونی تشخیص مصلحت نظام را افزایش داده است.

خبر دیگر از جریان فتنه‌گر این که پس از جلسه اخیر گروهک نهضت آزادی با قطب فرقه دراویش گنابادی، و تقاضای حضور وی و مریدانش در تحرکات پیش‌بینی شده روز 22 خرداد، نورعلی تابنده برگزاری جلسه با مریدانش را افزایش داده است. وی همچنین اخیرا مریدانش را به تلاش برای استخدام در ادارت دولتی خصوصا آموزش و پرورش برای پیشبرد اهداف فرقه ترغیب کرده است.

این درحالی است که ‌صدای ناله و گاه دعوای حامیان فراری جریان فتنه همچنان به گوش می‌رسد. رضا تقی زاده همکار رسمی و رسانه‌های سازمان سیا، با بیان این که ارتباط فکری سران تأثیرگذار جنبش سبز نسبت به گذشته به مراتب کاهش پیدا کرده است، گفت: «‌تا شش ماه پیش آقای موسوی و کروبی در زندان خطرناکتر بودند و دردسر و آزارشان بیشتر بود تا به صورت آزاد و کنترل شده، ولی حالا .... زندانی کردن آنها و اعمال کنترل بیشتر شاید بیش از پیش در جهت مصالح رژیم باشد و هزینه کمتری داشته باشد.» علی رضا نوری‌زاده ضد انقلاب مشهور و حامی چند ماهه موسوی هم می‌گوید:  «بر آن هستیم رهبری موج سبز را از خارج کشور به دست بگیریم. زیرا میرحسین موسوی و مهدی کروبی نتوانسته‌اند از موقعیت‌ها استفاده کنند.» وی هدف از فتنه سبز را «‌ایجاد تفرقه در حاکمیت و کشاندن دعوا به درون رژیم» ‌توصیف کرد. بخش دیگری از ضد انقلاب فراریان سال‌های اخیر هستند. فرشاد ابراهیمی ( ملعبه مشهور ماجرای نوارسازان) که چند سال است به خارج از کشور فرار کرده ضمن برحذر داشتن سبزها از خروج از کشور و با بیان این که جمهوری اسلامی می‌داند که اگر این افراد از کشور بروند آرام آرام از عرصه عمومی میدان حذف خواهند شد گفت: «از اکبر گنجی، مهر انگیزکار، علی افشار و محسن سازگارا و شیرین عبادی بگیر تا فخرآور و باطبی و شادی صدر .... همه این افراد هر کدام به گونه‌ای محو شده‌اند، بدون آن که جمهوری اسلامی حتی هزینه‌ای برای آ‌ن بدهد.» رسانه‌های ضد انقلاب در روزهای اخیر صحنه دعوای یک کاریکاتوریست و یک نویسنده طنز دوم خردادی در خارج کشور است که یکی سابقه خود در معرفی دیگری برای کار در روزنامه‌ها را به رخ می‌کشد و دیگری از کاریکاتور اخیر خود که دوست قدیمی خود را در حال سواری دادن به عطاءالله مهاجرانی برای رسیدن او به قدرت ترسیم کرده سخن گفته ‌است.

همچنین جریان فتنه‌گر داخل کشور بخش عمده‌ای از فعالیت خود را در شهر قم متمرکز کرده است. در کنار تلاش برای«مرجع سازی» و مشوب کردن ذهن مراجع تقلید، تشکیل یک موسسه به اصطلاح پژوهشی با کمک میلیاردی یکی از چهره‌های سیاسی و با محوریت یکی از مدیران مطبوعاتی متمایل به این چهره سیاسی از آخرین تلاش‌های فرقه فتنه در شهر قم به شمار می‌رود.

نشریه عمارشماره پنجاه و چهارم


بالا
+ نوشته شده در سه شنبه 89 اردیبهشت 28ساعت ساعت 10:48 صبح توسط عمار نظرات ( ) |




گزیده ای از نشریه عمار ......

حمایت از جنایتکاران تروریست ژست مبارزه بدون خشونت را به هم ریخت

حمایت مشترک سران فتنه و جبهه ائتلافی ضدانقلاب (شامل منافقین جدید، گروهک‌های تروریست و گروهک‌های مدعی عنوان ملی مذهبی) از 5 تروریست بمبگذار و اعدام شده، تمام پز جریان مدعی مبارزه بدون خشونت را به هم ریخت. جریان چند لایه فعال در فتنه سال 88، پس از انجام تحرکات رادیکالیستی و اغتشاشات کور، تلاش کرد به بازسازی حیثیت خود بپردازد. این طیف با انتقاد تاکتیکی از رادیکالیسم و خشونت، مدعی مبارزات مسالمت آمیز و اصلاح‌طلبانه در چارچوب قانون اساسی شدند اما دفاع طیف‌های مختلف فتنه سبز از 5 تروریست اعدامی وابسته به دو گروهک تروریستی تندر (سلطنت‌ طلب) و پژاک (تجزیه طلب) نقطه پایانی بر ادعای مبارزه مسالمت در چارچوب قانون بود و نشان داد جریان فتنه سبز به تمام معنا «برانداز» و «وابسته به سرمسیرهای جاسوسی بیگانه» است که در تقسیم کاری کامل و به موازات جریان‌های تروریستی مذکور -به انضمام گروهک‌های منافقین، ریگی، سلفی‌ها و وهابیون- عمل می‌کند. روز گذشته طیفی از گروهک‌ها به حمایت از عناصر تروریستی پرداختند که در فاصله زمانی سال 85 تا 87 (قبل از انتخابات) اقدام به بمبگذاری و جنایت و آدم کشی در شیراز و تهران پرداخته و ده‌ها نفر را به خاک و خون کشیده بودند. گروهک‌های تروریستی کومله و دموکرات به همراهی جبهه ملی، گروهک ملی مذهبی، فدائیان خلق و اتحاد جمهوریخواهان در کنار عناصر سلطنت طلب از جمله طیف‌های گوناگونی بودند که با صدور بیانیه‌هایی ضمن مظلوم نمایی از تروریست‌های اعدام شده حمایت کردند و کوشیدند عنوان نچسپ «فعال سیاسی»، «شهروند»، «جوان معصوم»، «زن بیگناه» و... را به عوامل مستقیم بمب گذاری‌ها بچسبانند حال آن که افراد یاد شده نه به خاطر فعالیت سیاسی، و نه به اعتبار سن و جنسیت و قومیت مجازات نشدند. همچنین سعید مدنی از گروهک ملی-مذهبی، عبادی رئیس گروهک کانون مدافعان حقوق بشر، کریم لاهیجی و حسین باقرزاده در گروهک تروریستی منافقین و زهرا رهنورد همسر میرحسین موسوی حمایت‌های مشابهی را در رسانه‌های ضد انقلاب به عمل آوردند و کوشیدند حکم صادره را با وجود اسناد متقن زیر سأال برند. در این میان سعید مدنی که با رادیو زمانه مصاحبه می‌کرد با فهم رسوایی بزرگی که گریبانگیر جبهه اپوزیسیون با نقاب سبز شده، مدعی شد «اعتراض نسبت به این فرایند مخدوش قضایی، لزوماً (!!) به معنای تأیید مشی مسلحانه برخی گروه‌های سیاسی نیست». این جمله منافقانه دلالت بر این می‌کرد که گروهک‌های وابسته ملی مذهبی و نهضت آزادی خیلی هم از مشی مسلحانه بدشان نمی‌آید و فقط شرایط را جفت‌و‌جور نمی‌بینند. اهمیت دیگر این اظهارات در سابقه تاریخی گروهک‌های مذکور است که در پیوند کامل با سازمان تروریستی مجاهدین خلق (منافقین) قرار داشتند و صرفاً پس از سرکوب منافقین در سال 60 مجبور شدند ادعا کنند مخالف مشی مسلحانه منافقین (فرزندان معنوی مهندس بازرگان و نهضت آزادی) هستند. سعید مدنی هشدار داد «هرگونه تجدیدنظر در مشی جنبش سبز می‌تواند به نابودی جنبش و نهایتاً از دست رفتن فرصت‌ها منجر شود. بنابراین ما باید پیگیر مسالمت‌آمیز خواسته‌ها باشیم». با وجود این توصیه، گروهک کانون مدافعان حقوق بشر به سرکردگی شیرین عبادی ترجیح داد با انکار احکام قرآنی درباره قصاص و محاربه، و با وجود اسناد قطعی جنایت عناصر اعدامی و دستگیری برخی از آنها سرصحنه جنایت، ادعا کند اصل حکم اعدام وجه شرعی ندارد و ممکن است قاضی هم اشتباه کرده باشد. بیانیه این گروهک در حالی که تروریست‌ها را «5 جوان که اکثر آنها از خطه کردستان بودند» معرفی می‌کرد، به ادعای وکیل یکی از اعدامی‌ها مبنی بر اینکه اعدام مناسب متهم نبوده استناد جست، حال آن که وکیل یاد شده همکار و مستخدم رسمی رادیو فردا و صدای آمریکاست که طی چند روز اخیر هم مشغول جوسازی علیه نظام اسلامی بوده است. باند وکلای زنجیره‌ای و اجاره‌ای لانه کرده در گروهک مذکور با وجود آگاهی از اینکه جرایم و جنایات اعدام شدگان اساساً مربوط به قبل از انتخابات سال 88 است، ادعا کرد «زمان اجرای حکم (خرداد ماه) می‌تواند شائبه سیاسی داشته باشد» اما توضیح نداد که به زعم این گروهک، احکام قضایی را کی باید به اجرا گذاشت که گروهک‌های آن طرف مرز را دچار شائبه نکند! همچنین در حالی که شخص شیرین عبادی به همراه رقمی پرشمار از عناصر ضد انقلاب مشغول جوسازی علیه جمهوری اسلامی در مجامع خارجی است، گروهک متبوع وی ادعا کرد، نگران تنش در روابط بین المللی ایران است! تشکل غیر‌قانونی موسوم به «کانون مدافعان حقوق بشر» در نامه‌ای به رئیس قوه قضائیه اعدام پنج تروریست را «مخالف وحدت ملت ایران» دانسته است و در قسمت دیگری از این نامه، شیرین عبادی و همکارانش که در مصاحبه‌های متعدد خود با رسانه‌های خارجی خواستار تحریم اقتصادی کشورمان و از پا درآمدن نظام شده‌اند، رئیس قوه قضائیه را از «تنش‌زا» بودن این اعدام‌ها در عرصه دیپلماتیک آگاه کرده‌اند! گروهک عبادی برای وحدت ملی در کردستان هم ابراز نگرانی کرده حال آن که گروهک پژاک اساساً گروهکی تجزیه طلب است که حتی به کشتار مردم کرد هم می‌پردازد و مزدوران سازمان سیا و موساد را به هیچ وجه نمی‌توان در دایره وحدت ملی و مردم شریف کرد قرار داد. (البته توجه به این نکته ضروری است که پیش از این الهه هیکس فاش کرده که عبادی را او به واسطه کریم لاهیجی همکار منافقین شناسایی کرد، و برای جایزه صلح نوبل معرفی کرده است.) همانطور که در خبرها آمده بود زهرا رهنورد همسر موسوی هم در ادبیاتی نزدیک به ادبیات گروهک عبادی اصل حکم اعدام را مورد خدشه قرار داد و با دفاع از جنایتکاران اعدام شده، به زن بودن یکی از آنها استناد کرد و ضمن مغالطه‌ای، به حدیث پیامبر(ص) مبنی بر «ان النساء ریحانه» اشاره نمود. و البته خانم رهنورد بهتر از هر کسی می‌داند کسی که مشغول عملیات بمبگذاری بوده و جنایتی را تدارک می‌کرده در هیچ قاموسی مورد ترحم قرار نمی‌گیرد مگر در قاموس حامیان جنایت و تروریسم. این درحالی است که «ساختارشکنی و حمله به مبانی دینی» نتنها امری جدید نیست بلکه از خصوصیات بارز مطبوعات وابسته به حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب طی دوره حاکمیت دولت اصلاحات بود. در این مسیر برخی از نویسندگان دوران پهلوی نیز به میدان آمدند و همه جانبه به خطوط قرمز جمهوری اسلامی یورش بردند. در این راه اگر روزنامه‌ای نیز توقیف می‌شد، با توجه به مجوزهای فراوانی که از بورقانی (معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد و عضو حزب مشارکت) گرفته شده بود، دیگر روزنامه‌ها به سرعت به میدان می‌آمدند. بدین ترتیب علناً قانون دور زده می‌شد و به همین علت بود که تعبیر «روزنامه‌‌های زنجیره‌ای» برای وصف وضعیت مطبوعات تندروی وابسته به احزاب دوقلو بکار گرفته می‌شد. حملات روزنامه‌های زنجیره‌ای به اندیشه‌های دینی و نظام جمهوری اسلامی تا جایی شدت گرفت که رهبر معظم انقلاب در سخنرانی‌های متعددی هشدارهای فراوانی در این رابطه دادند و از «شبیخون فرهنگی در پوشش مطبوعات» سخن گفتند: «ما با یک تهاجم و جنگ حقیقی و سازمان یافته مواجه هستیم... کسانی که نسبت به مسائل فرهنگی حساسیت داشته باشند، متوجه‌ تهاجم‌فرهنگی خواهند‌شد و نشانه‌های بارز‌و‌بی‌شماری را در‌این زمینه مشاهده خواهند‌کرد»‌ این‌گونه‌است‌که‌ته‌ماندگان این‌جرایانات‌هنوز‌هم‌دست‌از‌سیاست‌های نخ‌نمای‌خود بر‌نداشته‌اند  و‌برای اعلام‌موجودیت‌خود به هر‌کاری دست‌می‌زنند.

نشریه عمار شماره پنجاه و سوم


بالا
+ نوشته شده در پنج شنبه 89 اردیبهشت 23ساعت ساعت 1:58 عصر توسط عمار نظرات ( ) |




<      1   2   3   4   5   >>   >